ღღتنهای تنهاღღ
باز رسیدیم به ایستگاه
بارون همه جا رو خیس کرده بود
شب بود...
راه زیادی رو پیاده گذرونده بودیم...
خسته بودیم گفتیم بقیه راه رو با اتوبوس بریم...
بخار از دهنت بیرون میومد... خستگی رو توی چشمات میدیدم
یادته... عشقم بودی...
مث این فیلما کاپشن خودمو دادم بهت که به حساب سرما نخوری... رسیدم خونه با اینکه کاپشنمو دادم بهت ولی سرما نخوردم!
گذشت و گذشت و گذشـــــــــــــــــت...
حالا اومدم توی همون ایستگاه اینبار تنها بودم!!!
هوا سرد بود... ولی کاپشنم تنم بود...!!!
رسیدم خونه... جلوی آینه وایستادم یه چیزی نظرمو جلب کرده بود
یه سری موهای سفید لابلای موهای مشکیم بود...
یه چایی داغ بعدشم خواب...
صبح فردا رسید... حس بدی بود
سرما خورده بودم تنهای تنها...
قابل توجه کاربران گرامی:
هرگونه کپی برداری از مطالب و موضوع های قرار گرفته شده توسط پایگاه تفریحی گوگولی 94، و انتشار آن به نام خود و یا ذکر منبع شرعا حرام بوده و عرفا پیگیری خواهد شد.
کاربران عزیز! ارائه مطالب جز درد و زمان هزینه نیز دارد خواهشا کپی رایت
را رعایت کنید